حضرت علی (ع) در خصوص اهمیت آموزش می فرمایند :
<< آن که به سطح فهم برسد میتواند تمام حقایق را بشکافد و آن که به سطح درک برسد میتواند تمام سرچشمه های قوانین و معادلات خلقت را به دست آورد. (کافی ج 2 ص 51 ) >>
امروزه با گسترش تکنولوژی و امکانات انقلاب صنعتی چهارم ، اطلاعات و دانش در سطح گسترده ای در حال نشر و به اشتراک گذاری میباشد . اما حفظ صرفا بدون درک آن آیا اهمیتی در ایجاد بستر رشد و نمو علم و دانش در جامعه دارد؟ به همین خاطر بسیاری از مراکز معتبر در دنیا مسیر آموزشی خود را به سمت یادگیری تحول گرا تغییر داده و تلاش میکنند تا درک و نهادینه شدن علوم را در ذهن و روح دانش آموختگان خود به ارمغان بیاورند . در تعدادی از این مراکز و مدارس کسب و کار، حتی بجای امتحانات کتبی یا پروژه های کلاسی ، زمانی به دانش آموختگان مدرک MBA اعطاء میگردد که دانش آموخته با تراز مثبت یک شرکت تحت اداره خود به جلسه دفاعیه پای گذارد .
امروز برای داشتن اطلاعات سطحی در هر موردی به راحتی میتوانیم از گوگل استفاده نماییم دیگر مانند دهه های گذشته نیست که نیاز به از حفظ خوانی مطالب باشد . در عصر جدید مدیریت دانش به گونه دیگر خود را مینمایاند و نکته کلیدی درک مطالب و بهره گیری از خردی میباشد که علوم تدریس شده در فرد به منصه ظهور می گذارد .
از دانش آموز دوره ابتدایی ، اگر شما بخواهید هدف را بنویسد به راحتی اقدام به نوشتن آن میکند ولی اگر از همین دانش آموز بخواهید اهداف خویش را برای سال 1401 عنوان نماید ، گویی با سخت ترین سوال زندگی خویش مواجه شده است و اصلا درکی از هدف و هدف گذاری در ذهن و روح خویش ندارد .
در سطوح عالی نیز همینگونه میباشد ، بعنوان مشاور کسب و کار وقتی از مدیران عالی رتبه ، البته اغلب موارد ، تقاضای تراز مالی میکنم سریع آن را ارائه میدهند اما وقتی تحلیل و یا حتی سوالهای در حد تعریف هر یک از اجزای تراز میکنم به وضوح مشاهده میکنم که اطلاعات کافی وجود ندارد و حتی نسبت به اعداد ذکر شده در تراز هیچگونه حس و درک منطقی در مدیر مربوطه نمیباشد . حال این مورد را با این نکته مقایسه کنید که جیم کالینز در کتاب فراکارآفرینی 2 خود از وظایف مدیران رصد دائم اطلاعات مالی به ویژه 15 نسبت مالی مهم در شرکت میداند .
نظام آموزشی که دانش آموزان را مجبور به حفظ مطالب بدون درک آن میکند حقیقتا در عصر حاضر راهگشای کشور نخواهد بود . برای این است که انبوهی از فارغ التحصیلان دانشگاهی جویای کار وجود دارد در حالیکه در نقطه مقابل در شرکتها ضعف متخصص داریم و دغدغه تمامی مدیران از نبود نیروی متخصص متعهد مینالند .
در حالیکه در حال حاضر ادعای آن وجود دارد که حجم دانش در دنیا 250 Exabytes میباشد و نیز روزانه quintillion byte 2.5 دانش و اطلاعات در حال تولید میباشد . و از طرفی هم هر فرد نهایتا میتواند 10^70 bits در مغز خود حفظ نماید بدیهی است که بایستی با اصول یادگیری تحول گرا عصاره دانش های مورد نیاز خود را در وجودمان نهادینه کنیم تا با چالاکی هر چه تمام تر از دانش خویش بهر جویی کنیم .
ری دالیو (Ray Dalio) در کتاب ارزشمند 2021 خود :
* principles for dealing with the changing world order, why nations succeed and fail (اصول مقابله با نظم جهانی در حال تغییر ، چرا ملت ها موفق می شوند و شکست می خورند) *
عامل اصلی به اوج رسیدن کشورهای ابر قدرت را در آموزش و قدرت نوآوریشان میداند و با بررسی تاریخ چند صد ساله امپراطوری ها و ابر قدرت های صدِ های مختلف این عامل را اثبات شده میداند، زیرا وظیفه اول حکومت ها تولید بیشتر ثروت و سپس توزیع عادلانه آن است پس بدیهی است آموزشی که منجر به نوآوری و حل معضلات جامعه گردد ، میتواند هموار کننده مسیر توسعه و پیشرفت جامعه و نیزخلق ثروت باشد .
در دنیا امروز ما چهار سطح اطلاعاتی وعلم داریم :
سطح اول سطح داده است که بی ارزش ترین سطح را دارد ، سطح دوم که از فیلتر و آنالیز سطح اول بدست می آید سطح اطلاعات میباشد .
سطح سوم نیز سطح دانش است که از فیلتر و آنالیز شدن سطح دوم حاصل میگردد و از این سطح به بعد است که دانش ما جنبه پولسازی به خود میگیرد .
و سطح آخر که طلایی ترین سطح نیز میباشد سطح خرد است که با فیلتر و آنالیز سطح سوم به ثمر مینشیند امروزِِ گوگل ، فیس بوک و سایرین از فروش همین دانش سطح چهارم است که تولید ثروت مینمایند .
اما چگونه میتوان آموزش تحول گرا داشته باشیم ؟
جواب این سوال بسیار ساده است اما روش اجرای آن بسیار سخت . این روند شامل دو گام اساسی میباشد اولا ما بایستی بر اساس علایق و هوش ذاتی خود ( تقسیم بندی هوش گارنر) زمینه فعالیتی و تخصصی خود را انتخاب نماییم و گام دوم اصلاح روند تدریس میباشد .
در سیستم آموزشی کنونی ما دانش آموزان را مجبور به حفظ طوطی وار بدون درک و کارکرد آن مینماییم ، مانند حفظ کردن اشعار بدون درک نکته ناب فلسفی و عرفانی آن ، که ثمره آن اکتفا کردن به گرفتن نمره قبولی بدون درک و فهم موقعیت ها و نکات ظریف آن مطلب . اما سیستم آموزشی تحول گرا به چه شکل میباشد ؟ اجازه دهید این گام را با سوالی مطرح کنم :
ما چگونه عادت ها و دانش روزمره خود را بدست می آوریم ؟
با ممارست ، تمرین ، بازی های روزانه و نکات ذی قیمتی که پس از کلی کند و کاو بدست می آوریم که اصطلاحا تجربه می نامیم . در آموزش تحول گرا نیز به همین شکل میباشد ما بایستی دانش خود را از طریق مراکز پژوهش محور نه صرفا آموزش محور و یا با بازی نمودن بر اساس علوم جدید کمک به رسوب علوم جدید در ذهن خویش نماییم .
بعنوان نمونه اگر قرار است عکاسی یاد بگیریم بجای نشستن در کلاس تئوری ، با یک دوربین شروع به ضبط تصاویر نماییم و پس از آن استاد مربوطه با ذکر نکات شروع به اصلاح هنر عکاسی ما نماید . همانطور که اکثر ما با گوش های هوشمندمان کار میکنیم . با استفاده از تجربیات دیگران و به اشتراک گذاری آنها ، هنوز پس از گذشت سالیان مددی از جنگ ویتنام –آمریکا در دانشگاه های آمریکا تجزیه و تحلیل این جنگ را مینمایند و از تجربیات کهنه سربازان آن استفاده بهینه میبرند .
یا شما فرض نمایید در مدارسی تحصیل کنیم که بجای حفظ درس بی روح زیست شناسی و اجزای بدن ، با عینک های حقیقت مجازی بتوانیم در بدن انسان به وضوح حرکت کنیم . و یا بجای حضور فیزیکی در کلاس زبان انگلیسی بتوانیم با این عینک های حقیقت مجازی در شهر لندن قدم بزنیم و با افراد مختلف انگلیسی صحبت نماییم . به نظر شما کدام روش موثرتر است . به شخصه در تمام دروس که تدریس میکنم تلاش خود را مینمایم که با ابزاری که موجود است به سبک آموزش تحول گرا تدریس نمایم و امیدوارم آموزش پرورش و آموزش عالی ما نیز در انقلابی علمی به این سمت حرکت نماید .
دکتر محمدحسین اکبرزاده سعیدی
این مقاله در مجله خلاقیت به چاپ رسیده است
*Transformative learning